نویسنده: حسین علی رحیمی
پارلمان خانهی مشترک همه مردم افغانستان است. «شورای ملی عالی ترین ارکان تقنینی مظهر اراده مردم آن است و از قاطبه تمام ملت نمایندگی مینماید. هر عضوی شورای ملی در زمان اخذ رای، مصالح عمومی و منافع علیای ملت را در نظر گرفته و قضاوت نماید» (قانون اساسی: ماده هشتاد و یک).
کمال ناصر اصولی، نماینده مردم ولایت خوست، در شورای ملی افغانستان در یک مصاحبه تلویزیونی چنین اظهار نظر کرد: اگر رهبران تاجیک، هزاره و ازبیک میخواهند در افغانستان زندگی نمایند از چشم سفیدی باید دست بردارند، پشتونها را به عنوان اکثریت قبول نمایند. در غیر این صورت کاسهی صبر پشتونها روزی لبریز میشوند و برایشان خواهند گفت که از کشور ما خارج شوید؛ افغانستان کشور پشتونها است.
طبق ماده هشتاد و یک قانون اساسی، هر عضو شورای ملی، نمایندهی همهی مردم است و باید بدون تبعیض نژادی، سمتی و قومی برای رفع مشکلات و ایجاد وحدت و همبستگی تلاش نماید. آیا آقای اصولی نماینده مردم هست که برای وحدت و هم دلی تلاش نماید؟ و یا برای تنفر و ایجاد شکاف قومی و نژادی در بین ملت و مردم افغانستان سعی مینماید؟ ریشهی این تفکر از کجا است؟
چکیده
هویتملی مفهومی ذهنی از تعلق به یک گروهملی خاص و ویژه است که با مجموعه پیچیدهای از شرایط و احساسات همراه است که نگرش یک فرد را نسبت به آن گروه خاص و دیگر گروهها بیان میکند. هدف این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی مرتبط با هویت ملی در افغانستان است. پرسش که در اینجا مطرح میگردد، عوامل تأثیرگذار در هویت ملی (ملت شدن) در کشور افغانستان چیست؟ فرضیه در پاسخ به این پرسش مطرح می گردد. اولا؛ حل بحران هویت برای فرایند ملت سازی امر بسیار حیاتی است. ثانیا؛ بحران هویت به شدت خاص با موضوع وحدت و انسجام ملی مرتبط است.
این مقاله با استفاده از روش اسنادی به گرد آوری دادهها پرداخته و با روش توصیفی- تحلیلی آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. استفاده از الگوی جامعه شناسی و روانشناختی شکافهای اجتماعی، زمینه سازها، و ریشههای این معضل خطرناک که باعث واگرایی قومی، نژادی و آسیبهای اجتماعی شناسایی شده و راهکاری عملی برای ایجاد هویت ملی شدن ارائه می گردد.
کلید واژها: هویتملی، تعارضها، مشکلات، راهکارها و افغانستان
دانشجوی کارشناسی ارشد، رشته روابط بین الملل
خزان 17/7/1397- تهران
انسان براى زندگى اجتماعى خویش، نیازمند امنیت جسمى، روحى، اقتصادى و ... است . کودکان نیزکه پایه و اساس رشد جسمى، عقلى و اجتماعى آنان، از همان سالهاى نخست زندگى، آغاز مىشود، باتوجه به وضعیتخاص آنان به لحاظ جسمى و روحى، نیاز به حمایتها و مراقبتهاى ویژهاى دارند . ایناقدامات باید مفهوم و قالب متناسبى یافته و با توجه به ناتوانى کودکان براى استیفاى مستقیم حقوق خویش، جنبههاى حمایتى وسیعى یابد؛ به گونهاى که بزرگسالان، الزام ناشى از حمایت آنان را کاملا احساسکنند .توجه به حقوق کودک، فقط بحث جوامع امروزى نیست، بلکه در دین مبین اسلام هم نسبت به حقوق کودک توجه شده است (احترام و تکریم کودک، پرهیز از خشونت و بدرفتارى با کودکان، رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض و ... ).
اطفال و کودکان از آن جهت که انسان است، از حقوق مساوی فردی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی با بزرگسالان برخورداراند، اما از آنجایی که در دوران پراهمیت کودکی و نهایت آسیبپذیری قرار دارد، از حقوق بیشتری نسبت به بزرگسالان برخورداراند. از نظر حقوق بشری، والدین و دیگر افراد جامعه در قبال بقا، رشد، تربیت و مشارکت کودک، مسؤول و مکلف شناخته شده است. چرا حقوق اطفال در طول چند سال گذشته با وجود همه کمکها و تعهدات کلان برآورده نشده است، بر آورده نشدن حقوق اطفال دارای چه پیامدها و تبعاتی است؟ امسال روز جهانی کودک در حالی از سوی مقامات دولتی و غیر دولتی افغانستان تجلیل شد که هم اکنون تعداد زیادی از کودکان در خیابانها و روی جاده های شهر و بخصوص شهر کابل دنبال بدست آرودن لقمه ای نان برای فامیل شان هستند.
حضور پررنگ کودکان گدا در کوچه و بازار، کارکردن تعداد زیادی از کودکان در مکانهای مختلف از کلینری موتر گرفته تا پلاستیک فروشی، کفاشی، دست فروشی، همه و همه از دنیای بسیار سخت و توانفرسای کودکان افغانستان خبر میدهد. شاید بعید باشد که چهرهی التماس گر کودکانی که کفش رنگ می کنند و در کنارشان کتابهای مکتب (مدرسه) شان قرار دارند به چشم شما نیامده باشد و در پهنای صورت این کودکان و در چشمان شان حس سنگینی دنیای شان را ندیده باشید. ممکن نیست که در شهر زیسته باشید و با کودکان پلاستیک فروش و تخم مرغ فروش برنخورده باشید که با هزار التماس از شما استدعا میکنند که یک پلاستیک یا یک تخممرغ از او بخرید. صدایی:«خیر است کاکا جان، خاله جان، خوار جان فقط یک تا بخر، پول نان ندارم، مادرم مریضی دارم و...» .......