سلمان دولت یار[1]
دکتر محسن زنگنه[2]
چکیده
مقصود از انسان اقتصادی، حده اکثر کنندهای بهرهمندیهای دنیوی و اخروی در گسترهای تولید، توزیع و مصرف، با در نظر گرفتن عدالت اجتماعی در جامعه است. از آنجای که خواستگاه این تحقیق، اقتصاد مکتب اسلامی و سایر مکاتب متعارف است، بررسی آن در پرتو آموزههای اسلامی اهمیت مییابد، در نگاه مکاتب غربی، انسان اقتصادی «حده اکثر کنندهای نفع شخصی و منحصر به منافع مادی در این جهان، و پیجویی آن در کنار ابزار عقلانیت، که از جمله ویژگیهای مهم آن به شمار میرود، تعریف شده است». این تعریف برگرفته شده از جهانبینی غرب، منجمله اصول دئیسم، ناتورالیسم، فردگرایی و فایدهگرایی است. از دیدگاه اسلام، تعریف یاد شده، مردود است. بحرانهای اجتماعی و اقتصادی سدههای نوزده و بیست، نشان دهندهای ناکار آمدی انسان اقتصادی غرب است. آنچه در این تحقیق میآید، بیان مختصر انسان اقتصادی از دیدگاه مکاتب غربی و نقد آن از دیدگاه اسلام، و سپس تعریف و ویژگیهای انسان اقتصادی مسلمان است.
واژگان کلیدی: انسان اقتصادی، مکاتب مختلف اقتصادی، انسان اقتصادی مسلمان.
برداشت خاص نظام سرمایهداری از انسان اقتصادی، بر گذشته تاریخی متکی است که اکنون به قسمتی از آن اشاره میشود. سیر تاریخی شکل گیری ترسیم کنونی از الگوی آرمانی «انسان اقتصادی» را باید در تحولات اندیشههای اقتصادی مربوط به قرن ۱۸ جست. مکتب سوداگری یا مرکانتیلیسم [3] که از قرن ۱۵ تا اوسط قرن ۱۸ اساس سیاست اقتصادی دولتهای مقتدر اروپا را تعیین میکرد، افزایش ثروت را یگانه هدف اقتصادی شناسانده، آن را مسیر اندوختن هر چه بیشتر زر و سیم میدانست؛ بنابراین، همانگونه که افراد در سطح خُرد باید بهدنبال زراندوزی بیشتر باشند، در سطح کلان نیز دولت باید به تأمین موازانۀ مثبت بازرگانی در بالاترین مقدار بپردازد.