موسسه فرهنگی اهل بیت (ع) - جوزجان

دینی - فرهنگی - اجتماعی - سیاسی

موسسه فرهنگی اهل بیت (ع) - جوزجان

دینی - فرهنگی - اجتماعی - سیاسی

موسسه فرهنگی اهل بیت (ع) - جوزجان
این وبلاگ متعلق به مدرسه اهلبیت(ع) جوزجان بوده و گزارش ها و کار کرد های آن را می توانید از این دریچه ببینید.
نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

سیاست در دامانِ تربیت

جمعه, ۵ بهمن ۱۳۹۷، ۰۲:۱۵ ب.ظ

‎‎

حسین اکبری[1]

چکیده

الگوهای علمی و نظری تربیت سیاسی از دغدغه­های اصلی در حوزه علوم سیاسی و تربیتی به شمار می­آید که شناسایی و فهم آن­ها می­توان انسان را در امر تربیت سیاسی یاری کرد. به نظر می­آید که تا حدودی این اصطلاح یک اصطلاحی جدید است؛ اما درگذشته اصطلاح تربیتی سیاسی مثلی امروزی مطرح نبوده است و اگر مطرح بوده هم به شکل سنتی به‌صورت ضمنی از آن استفاده و سخن می­بردند. تربیت سیاسی هم در ادبیات علوم سیاسی و هم در علوم تربیتی؛ کاری است بکر و نو که به لحاظ ماهیت هم از منظر­های مختلف قابل‌طرح و توجه است. تربیت سیاسی یک اصطلاح که دارایی دو بار معنایی بوده عبارت‌اند از مفهم عام و خواص هست؛ اما در بین علمای این اصطلاح حل‌شده به نظر می­آید چون‌که از منظربین رشته­ای بودنش به آن پرداخته است، گاهی از منظر جامعه‌شناسی سیاسی و گاهی هم این بحث را از جهتی به روان­شناسی و انسان­شناسی مرتبط است به آن پرداخته‌شده است. تربیت سیاسی یک فرایند طولانی‌مدت مانند یادگیری هست که در هر دوره­ی سنی ممکن است در فرد و جامعه بیانجامد. تربیت سیاسی به دو نوع می­باشد الهی و شیطانی اگر تربیت الهی باشند جامعه به‌سوی خوشبختی و سعادت رهنمون می‌گردد و اگر تربیت شیطانی باشد به نابودی طبیعت و بشر می­انجامد.

کلید واژگان: تربیت، سیاست، اسلام، فرد و جامعه.

مقدمه

تربیت سیاسی، یک فرایند طولانی و نسبتاً مغلق یادگیری است که افراد جامعه با آشنایی فرهنگ تربیت خاص را دنبال می­کنند بنابراین هر جامعه تربیت سیاسی خاص خود را دارد و حتی اصول منابع و راه­های تربیت سیاسی جامعه­ها متفاوت و مختلف و گه گاهی متضاد نیز به نظر می­خورند. سخن گفتن درباره تربیت سیاسی از دشوار­های فراوانی برخوردار است؛ به این دلیل که دنیای معاصر و تکنولوژی انسان­­ها را در حلقوم کشیده و حتی به‌کلی هضم کرده‌اند، دیگر میدان برای سنتی بودند نگذاشته­اند.

از سوی دیگر، قدرت­های شیطانی با هزاران شبکه­های بسیار وسیع تمامی شئون شخصیتی انسان­ها و فرهنگ­های جامعه را در برگرفته و تحت شعاع خود قرار داده است. در این پژوهش تربیت سیاسی با بینش اسلامی سیاسی پرداخته است و آگاهانه با نظام­های بسیار پیچیده قدرت شیطانی به مقابله برخیزد و باسیاست­ ورزهای، اسلامی سیاسی آن‌ها را کنترل و ناظر بر کارها آن­ها باشند البته با محور خدادوستی تأکید شده است.

فرضیه پژوهش بر این بناشده که تربیت سیاسی، مهم­ترین عامل انکشاف و پیشرفت که نیاز مبرم بشر هست با توجه به اصول حاکم بر تربیت سیاسی استخراج و ارائه گردید است. اصول و هدف از تربیت سیاسی بر اساس آموزه­های قرآن و زمینه‌سازی برای شکوفایی استعدادهای مدیریتی و سیاسی و فردی همراه با رشد حب دینی و فطری و کسب مهارت‌های لازم را اندر یافت نموده تا حضور فعال در عرصه‌های مختلف اجتماعی داشته باشند تا سیاست در دامان تربیت اسلامی شکوفا و بارو گردد.

تربیت و سیاست در لغت

تربیت و سیاست، از اساسی­ترین نیازهای زندگی بشری است و نه‌تنها تربیت لازمه­ی جدایی­ناپذیر زندگی، بلکه متن آن هست و از گهواره تاگور جلوه­ای از آن در تمام زوایی زندگی است. انسان به دلیل برخورداری از قوه­ی فکر توانایی برای تشخیص درست خوبی­ها و بدی­ها، نیازمند تربیتی است که بتواند به او در گزینش مسیر درست از نادرست کمک کند تا آینده را در دوسویه‌ی تاریکی یا روشنایی تعیین نماید. دراین‌باره نیاز به تربیت دارد. رسالت اصلی و اعتباری که قرآن برای تعلیم و تربیت و خواندن و نوشتن قائل شده، در سیره پیامبر نیز جلوه کرده است تا جایی که ایشان خود را معلم خواندند و فرمودند «همانا من معلم مبعوث شده­ام». تعلیم و تربیت مهم­ترین هدف بعثت انبیای الهی، به‌ویژه حضرت خاتم­المرسلین بیان‌شده است. از مهم‌ترین کارهای سایر انبیاء و رسولان خداوند هم تعلیم و تربیت مردم بوده است.

تربیت در زبان فارسی، به معانی مختلفی مانند پروراندن، آداب و اخلاق را به کسی آموختن، پرورش دادن و بار آوردن (دهخدا، ۱۳۷۲: ۵۵۰ و عمید، ۱۳۶۹: ۴۲۵؛ و معین، ۱۳۶۰:ج ۱، ۱۰۶۳) آمده است. معادل تربیت در انگلیسی «education» و «Training» می­باشد که آموختن و تربیت رهنمودند به چیزی معنا­ی می­دهد. ازنظر قواعد ادبی، این کلمه مصدر باب تفعیل است و این باب در نگارش زبان عربی، به‌اصطلاح «متعدی» هست، یعنی وجود فاعل و مفعول یا مربی و متر بی را می­طلبد. البته این امر نباید ما را دچار شبهه کند که حتماً باید مربی و متر بی دو شخص یا انسان متفاوت از هم باشند، بلکه در شرایطی انسان می­تواند مربی خویش باشد و از روش­های خود تربیتی بهره­مند گردد.

 این واژه در لغت عرب نیز از ریشه­ی «ربب» یا »ربو» گرفته‌شده است. ربب به معنای خضانت، اصلاح، تدبیر و به‌تدریج تکامل بخشیدن و سوق دادن به‌سوی کمال و رفع کمبودهاست. «ربو» نیز به مفهوم بالا رفتن و رشد و نمو کردن و تهذیب نمودن می­باشد. اگر از ماده­ی ربو باشد، این‌گونه معنا شده است: زیادشدن، تغذیه نمودن، رشد و نمو کردن، بالا رفتن. ریشه­ی دوم بیشتر ناظر به پرورش جسمی و مادی اولی ناظر به پرورش سایر ابعاد می‌باشد و یا فعالیتی منظم و مستمر باهدف کمک به رشد جسمانی، شناختی، اخلاقی، عاطفی و به‌طورکلی پرورش و شکوفایی استعدادهای متربی، به‌گونه‌ای که نتیجه­ی آن در شخصیت متربی، به‌ویژه در رفتارهای او نمودار شود (حاجی ده آبادی۱۳۷۷: ۱۲).

در زبان فارسی واژه سیاست در لغت به معنای اصطلاح امور خلق، اداره کردن و حکم راندن بر رعیت و یا ریاست نمودن آمده است (عالم، ۱۳۷۶: ۳۰)؛ و یا به تعبیر دیگر سیاست به معنای حقیقی آن، عبارت است از مدیریت و توجیه تنظیم زندگی اجتماعی انسان­ها، در مسیر حیات معقول (جعفری، ۱۳۶۹: ۳۷). در برخی جا­ها به این مفهوم نیز به‌کاربرده شده است یک اقدام برنامه‌ریزی‌شده و آگاهانه و برنامه‌ریزی نسبتاً طولانی‌مدت، به‌منظور ایجاد رفتارهای سیاسی مشخص در مخاطبان؛ و تعریف دیگر از تربیت سیاسی جان الیاس ارائه داشته عبارت‌اند از: تربیت سیاسی پرورش فضایل، دانش و مهارت­های موردنیاز برای مشارکت سیاسی و آماده کردن اشخاص برای مشارکت آگاهانه درباز سازی آگاهانه جامعه خود است (جان الیاس، ۱۳۸۵: ۱۸۰).

تربیت در اصطلاح

تربیت در اصطلاح به دو معنا به‌کاررفته است: یکی عام و دیگری خاص. معنای عام، تمام اعمال و رفتار انسان و نقش و تأثیر آن در رشد و ارتقای قوای فیزیکی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و... را شامل می­شود و معنای خاص، به مفهوم فراهم نمودن شرایط و زمینه­های رشد و کمال همه‌جانبه‌ی انسان و هدایت سیر تکاملی بشر به‌سوی خداوند است.

تربیت در اصطلاح خاص، چیزی به‌جز تعلیم نیست. تربیت به معنای شدن و به شکل خاصی درآمدن و یافتن هویت درست و مطلوبی می‌باشد که شامل تربیت­های دینی و به‌اصطلاح تزریق اخلاقیات در وجود انسانی می­شود. راغب اصفهانی هم ذیل ماده­ی رب می­نویسد؛ الرب فی الاصل التربیۀ و هوالشی حالاً فحالاً الی حد الحتمام (راغب اصفهانی، مفرات الفاظ قرآن کریم به ماده رب (اصفهانی، معجم المفردات الفاظ القرآن، بی‌تا). شهید مطهری هم معتقد است: تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه دریکشی موجود است، به فعلیت درآوردن و پروراندن (مطهری، ۱۳۸۱: ۸۳). ازاین‌رو، تربیت با رویکرد دینی منتهی بر نگاه خاصی است که اسلام نسبت به انسان دارد. از این منظر، انسان دارای ویژگی­های دوگانه می­باشد که سرشت وی را شکل می‌دهند. در قرآن کریم، ویژگی‌هایی مانند « خلیفه‌اللهی مصباح یزدی، ۱۳۶۹: ۸۰) امانت‌دار الهی (احزاب: ۷۲، کهف: ۲۹) »، «مختار بود (انسان: ۳)» و ... درشان و منزلت انسان آمده است آیات دیگری هم به ویژگی­های منفی اشاره می‌کند، ازجمله ( ضعیف بودن (نساء: ۲۷)، ستمگر و ناسپاس بودن (ابراهیم: ۳۴)) عجول وشتابزده (احزاب: ۷۲)، ناشکیبا (معارج: ۱۹)، حریص(معارج: ۲۰) مانع احسان یا بخیل(معارج: ۲۱) و توجه در این آیات، ضرورت تربیت انسان را به‌منظور برجسته‌سازی ویژگی‌های مثبت وی و غلبه بر ویژگی­های منفی به‌روشنی نشان می­دهد.

تربیت در آیات

با مراجعه به آیات قرآن در ذیل، مشتقات واژه­ی «تربیت» از ریشه‌ی «ربو» را درباره‌ی انسان که در دو آیه به‌کاررفته است، بررسی می­کنم:

1. در سوره اسراء: ۲۹ خدای سبحان بیان فرموده است...و به گوی بار پروردگارا، آن‌ها را مشمول رحمت خویش قرار ده، همان‌که در کودکی مرا تربیت‌کرده‌اند. طباطبایی، ۱۳۷۴: ج ۳، ۲۰۶) کلمه «خفض جناح» (پروبال گستردن از مبالغه در تواضع و خضوع زبانی و علمی و این معنا از صحنه­ای گرفته‌شده است که جوجه بال‌وپر خود را باز می­کند تا مهر و محبت مادر را تحریک نموده، او را به فراهم ساختن غذا وادار سازد (همان، ج ۱۳، ۱۳۴). و اخفض لهما؛ و فروگذار برای ایشان، جناح الذل؛ بال تواضع و فروتنی را، به این معنا که با ایشان تکبر مکن و ملایمت و رعایت بکن، «من الرحمه» از روی رقت قلب و فرط بخشش» و قل و به گوی در مقام دعا به ایشان»، «رب ارحمها، ای پرورد من، ترحم کن و ببخش ایشان را»، « کما ربیانی صغیرا، مانند آن رحمی که ایشان در وقت تربیت کردن من در حال طفولیت و نادانی با من کرده‌اند.» و بعضی گفته‌اند که: کاف در «کما ربیانی» به معنای «علی» است، «ای وقل رب ارحمها علی ما ربیانی صغیر؛ بگو ای پروردگار من، رحم کن بر والدین من برمزد تربیتی که مرا در حالت طفولیت و نادانی کرده‌اند».(همان ، ج ۶، ۲۱۸).

کلمه­ی صغیر در آیه­ شریفه، مراد از ربیانی بزرگ کردن و رشد و نمو جسمانی فرزند به دست پدر و مادر و قرینه برای آن‌که تربیت در این آیه، به معنای رشد و نمو جسمی و معادل فارسی آن بزرگ کردن می­باشد (باقری، ۱۳۸۲: ۳۸).

۲. الم نربک فیان ولینا و لیدا و لبثت فینا من عمرک سنین (شعراء/۱۸). آیا ما تو را در کودکی بزرگ نکردیم، درحالی‌که چندین سال از عمرت را سپری کردی؟ فرعون زبان به سخن گشود و با جمله­هایی حساب­شده و درعین‌حال شیطنت­آمیز، برای نفی رسالت آن‌ها کوشید. نخست رو به موسی کرد و چنین گفت: «آیا ما تو را در کودکی در دامان مهر خود پرورش ندادیم؟ (طباطبایی، ۱۳۷۴: ج ۱۵، ۲۰۲). تو را از آن امواج خروشان و خشمگین نیل که وجودت را به نابودی تهدید می­کرد، گرفتیم و دایه­های برایت دعوت کردیم و از قانون مجازات مرگ فرزندان بنی‌اسرائیل معافت نمودیم و در محیطی امن‌وامان در ناز و نعمت پرورش یافتی و پس‌ازآن نیز سال­­های متمادی از عمرت در میان ما بودی! این جمله استفهامی انکاری است و توبیخ و سرزنش را می‌رساند و کلمه­ی نربک صیغه‌ی مع الغیر از مضارع تربیت است و کلمه­ی ولید به معنای کودک است. مفسران گفتار فرعون، یعنی جمله الم نربک را به دو اعتراض تجزیه‌وتحلیل کرده‌اند: یکی اینکه او را در کودکی تربیت‌کرده است (طباطبایی۱۳۷۴:ج ۱۵، ۳۶۳ و ۳۶۵).

تربیت در نگاه اندیشمندان

تعاریفی که دانشمندان و متفکران از تربیت ارائه کرده­اند، به‌گونه‌ای است که به‌راحتی نمی­توان به تعریف واحدی دست‌یافت. تعریف تربیت در اصطلاح تربیت، همچون سیاست و دین، از مقوله­های نابهنجاری است که دست‌خوش دخالت همگان و فهم عامه شده است، چه هرکس از توده‌ای مردم تا نخبگان ناگزیر به‌گونه‌ای باتربیت سروکار دارد که هر کس تا مجبور به تعریف تربیت نباشد، کمان می­کند معنای آن را می­داند. زندگی بهترین هدیه­ای است که خداوند در هنگام تولد، به انسان داده و می­دهد. چگونه زیستن، زیبا یا زشت زندگی کردن بر عهده‌ی خودمان گذاشته‌شده است. دنیا پر از امکاناتی است که به ما اجازه می­دهد که در هر زمان که بخواهیم، دوباره متحول شویم وزندگی‌مان را بسازیم. انسان تنها موجودی است که می­تواند به درجه­ای از کمال برسد که جهان را مسخر خویش سازد و به مقام جانشینی الهی برسد.

اهمیت تربیت و نقش انحصاری آن در تحقق فرهنگ و تمدن و تعالی آن‌ها، بر مربیان بزرگ پوشیده نبوده است، چنان‌که غزالی تربیت را پس از پیامبری، شریف­ترین کار آدمی خوانده و کانت آن را بزرگ­ترین و دشوارترین مسئله­ی آدمی دانسته و افلاطون بر آن بوده است که عالی­ترین و مقدس­تر از تربیت، فنی نیست.(رفیعی،۱۳۸۱ ج ۳، ۹۰). امام محمد غزالی در تعریف تربیت آورده است: فن تربیت، کنش و گاه کنش و واکنشی است مهرآمیز، بخر دانه، با روندی آهسته و پیوسته و بالنده و با دیرند دست که از کم از گهواره تاگور که در آن، کسی که فرهیخته است (مربی) رسالت دارد برای فر هیزش و نیکبختی و روی‌هم‌رفته، سود معنوی و مادی کسی دیگر متر بی در پی برانگیختن و پروراندن هماهنگ و همه‌سویه‌ی همه­ی نهادهای خدا آفرید او برآید. این فرایند مقدس، حق و نیاز فطری و طبیعی همگان است و اعمال درست آن همراهی با آفرینش آدمی است و درنهایت به سود جمع نیز می­باشد (رفیعی، ۱۳۸۱: ۹۸).

شهید مطهری تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن معنا می­کند: «تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی به فعلیت درآوردن استعداد­های درونی­ای که در هر شیء وجود دارد لذا تربیت فقط درباره­ی جاندارها صادق است.(مطهری ۱۳۸۱: ۳۳).

جان دیویی (John Dewey) بر آن است که تربیت، مجموعه فرایندهایی است که از راه آن‌ها، گروه یا جامعه چه کوچک چه بزرگ توانایی­ها و خواسته­های خود را منتقل می­کند تا بقا و رشد پیوسته­ی خویش را تضمین نماید. او نسبت به تربیت رویکردی جامعه­شناختی دارد. از دید وی، تربیت اجتماعی است و می‌تواند آن را با سازی پیاپی تجربه کند، برای افزایش گستره و ژرفای محتوای اجتماعی آن دانست. از نگاه دیویی، تربیت به متر بی فرصت می­دهد روش­های اختصاصی را فراگیرد (دور کیم۱۳۷۶ :۹۸)

روش تعلیم تربیت سیاسی

تعلیم از ریشه­ی علم، به معنای ادراک چیزی با حقیقتش می­باشد و اعلمته و علمته در اصل واحدند، جز این‌که اعلام مخصوص خبر دادن سریع و تند است، ولی تعلیم به آنچه زیاد تکرار می­شود، اختصاص دارد تا این‌که از آن، اثری در نفس متعلم حاصل شود (اصفهانی،۱۴۱۲ق: ۵۸۰) و در اصطلاح، به معنای آموزش دادن معارف و دانش­های گوناگون می­باشد (همان، ۱۴۱۳ق: ۵۸۷). امام خمینی (ره) به‌طوری کلی تربیت را در دو نوع عنوان می­کند که عبارت‌اند از تربیت الهی و تربیت شیطانی است. امام خمینی (ره) معتقدند که اگر منحرفین و معوجین در یک کشوری سرنوشت آن کشور را به دست بگیرند، آن کشور رو به انحطاط می­رود، اما اگر افاضل و دانشمندانی که بافضیلت انسانی هستند، سررشته‌دار یک کشور شوند، فضیلت در آن کشور زیاد می­شود. این‌ها محصول تربیت است و به عبارتی این افراد ظهور پیدا نمی­کنند یا چنین سرنوشتی نصیب ملتی نمی­شود مگر از راه تربیت اسلامی سیاسی.

الف. روش مشاهده­ای

روش مشاهده­ای، یعنی روشی که متکی بر حواس می­باشد و برای تعلیم امور سیاسی به کمک این روش، از ابزارهای حسی مانند گوش، چشم، انواع تکنولوژی و... استفاده می­شود که البته استفاده از حس بینایی منظورشان دوربین‌ها مداربسته که نظم شهرها بزرگ را کنترل می‌کنند و نسبتاً از دیگر حواس بیشتر مورداستفاده می­باشد. در این روش اگر انسان از راه عبودیت خدا در جامعه وارد شد یا به امور جامعه نظر اندازی کند، بنده مخلص (عارف) خدا، کارهایش نیز همه الهی می­شود که در این صورت فرد و جامعه رستگار خواهد شد.

این مطلب در قرآن نیز بسیار حائز اهمیت تلقی شده و یکی از نکات برجسته­ی قرآن تأکیدی است که بر جنبه­های قابل‌رؤیت حقیقت می­نهد. در امور فراوانی، تأکید قران بر تفکر و تعقلی می­باشد که بر پایه­ی برخورد نزدیک حسی و بررسی دقیق موضوعی حسی بناشده است. حتی در امور اعتقادی که دور از دسترس تجربه­ی بشر در دنیاست، مانند معاد، از راه مقایسه با امور حسی در این دنیا، باز همین روش را توصیه می­کند. این اختصاص به سطوح علمی معینی ندارد و حتی دانشمندان نیز مانند عموم مردم، برای رسیدن به تفکر و تعقلی پایدار و صحیح، به استخدام این روش فراخوانده شده­اند و تنها تفاوتی که در اینجا دیده می­شود، تفاوت در شدت و ضعف استفاده از این روش است، همان‌طور که در میزان فهم و برداشت از موضوعات و مشاهدات حسی بین دانشمندان و سطوح دیگر اختلاف وجود دارد.( برومند، ۱۳۷۰: ۱۱۷)

ب. تشویق و تنبیه

تشویق از ریشه­ی شوق به معنای میل نفس به چیزی است در لغت­نامه­ی دهخدا به معنای آرزومند کردن و برانگیختن یا به شوق آوردن کسی آمده (دهخدا، ۱۳۷۲: ۶۷۶۳) و تنبیه از ریشه­ی نبه به معنایی بیدار کردن و آگاه کردن بر چیزی است؛ در اصطلاح، مراد از تشویق، استفاده از امور مطلوب و مورد درخواست فرد، پس از انجام عمل، برای افزایش یا تثبیت عمل است، مانند سایش از متربی، ابراز مهرورزی به او، وعده­ی پاداش و ... مراد از تنبیه استفاده از محرک­های آزارنده برای فرد، پس از انجام عمل، برای کاهش یا حذف رفتار است، مانند نگاه سرد روی برگرداندن، بی‌اعتنایی، حبس کردن، تنبیه، مجازات نمودن مختلف به خاطر کردار ناپسندش است. بر اساس این، می­توان تشویق و تنبیه را سیستم کنترل رفتاری، به‌وسیله‌ی شخص یا دیگری دانست که پس از عمل مطلوب یا نامطلوب، برای افزایش با کاهش آن رفتار اعمال می­گردد (باقری آستانی، ۱۳۸۱: ۹۵)

 تعلیم و تربیت اسلامی، بر مبنای تشویق پایه­ریزی شده است، زیرا اساس تربیت بر سهولت، محبت و ملایمت است. از سوی دیگر، با تشویق می­توان انگیزه، میل و رغبت متربی را به انجام دادن کارهای مطلوب افزایش داد و میل فطری او را به مهر، محبت و قدرشناسی تأمین و اعتماد او را جلب کرد. زمانی از تنبیه استفاده می­شود که تشویق مفید واقع نگردد و خطا و تخلفی از متربی سر بزند که به‌منظور آگاهی دادن به او جلوگیری از تکرار تخلف و نیز به‌منظور سالم­سازی فضای خانواده، مدرسه و جامعه، می­توان ابتدا به انذار و سپس به تنبیه روی آورد (همان، ۱۳۷۷: ۲۴۰).

طبیعت انسان­ها به‌گونه‌ای است که وقتی در انجام امور مورد تشویق قرار می‌گیرند، معمول درصدد برمی­آیند آن امور را بهتر انجام دهند؛ بنابراین، تشویق و ترغیب از مهم‌ترین ارکان روانشناسی تربیتی و عاملی مؤثر در تحریک انگیزش­های پیشرفت و عملکرد فرد در یادگیری و تقویت رفتار­های مطلوب است.(امینی، ۱۳۷۹: ۱۳۵).

ج. الگوبرداری

الگویی سیاسی با تبیین دموکراسى و مدل‏هاى آن بر اساس رویکردهاى مختلف ارائه‌شده در جامعه تأمل در الگوها و مدل‏هاى ارائه‌شده از تربیت سیاسی پیش از هر چیز بیان‏گر این نکته است که سیاست و روش‏هاى دموکراتیک یکسان نبوده و مى‏تواند تجلیات مختلف و متنوعى پیدا کند. اهمیت این بحث هنگامى افزون خواهد شد که توجه داشته باشد در شرایط کنونى جامعه به الگوی تربیت انسانی نیازمند است.

آن­هایی که تربیت شیطانی یا تربیت انگلی شده­اند افرادی تمامیت‌خواه انحصارطلب و خودخواه خواهند بود و خود منشأ دیکتاتوری و منشأ همه مفاسدند. در آثار امام خمینی (ره) می­خوانیم: « کسانی که تحت فرمان­های آسمانی نیستند تربیت انسانی ندارند آن‌ها غیر از خودشان هیچ نمی­بینند و تمام منافع را برای خودشان می­خواهند. انسان­های که تربیت الهی شده­اند چون منافع دیگران را همانند منافع خود می­بیند، به انسان‌دوستی می­رسد؛ خود را صاحب قدرت نمی­نداند بلکه همه‌چیز را از آن خدا می­دانند، در تربیت اسلامی، محیط، محیط رحمت خواهد بود نه محیط وحشت و انحصارطلبی اینجاست که سیاست در دامان تربیت اسلامی معنا و مفهوم واقعی خویش را اندر یافت می­کند.

یکی از سرمایه­های فطری و ذخایر طبیعی که در باطن هر انسان به اقتضای حکمت الهی قرار داده‌شده، انگیزه­ی حب ذات است. این انگیزه سبب می­شود انسان پیش از هر چیز و هر کس به خود علاقه­مند باشد و درنتیجه، هیچ‌چیز در نظر آدمی به‌اندازه‌ی خودش محبوب نباشد. حب از بهترین و اساسی‌ترین پایه­های ثابت تربیتی است که مربی می‌توان با استفاده از آن، بسیاری از سجایای اخلاقی را در متربی پرورش دهد. با تشویق، مربی می­توان از این سرمایه فطری استفاده نماید، زیرا تشویق سبب می­شود حس حب ذات و خودپسندی انسان ارضا شود و زمینه­ی قوت قلب و نشاط را در وی فراهم آورد و برعکس، نکوهش و ناسپاسی، شخصیت انسان تحقیرشده، موجب افسردگی شخص می­گردد (باقری آستانی، ۱۳۸۱: ۹۵).

عوامل مؤثر تربیت سیاسی

امروزه نظام آموزش و پرورش هر کشور به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر فرآیند یادگیری  و یاددهی فراگیران است و در جهت رشد و تعالی اهداف مورد نظر و راهکارهای رسیدن به آنها گام بر می­دارد. در میان عوامل مؤثر در سیاست همان‌طوری که بیان شد تربیت و یادگیری در طولی عمر زندگی انسان اتفاق می­افتند از دوران کودکی و نوجوانی گرفته تا دوران برزگسالی جریان دارد؛ یادگیری سیاسی که عوامل متعدد را شامل می­شود، اما با محور قرار دادن تأثیر فرد در محیط و تأثیر محیط (شرایط) بر فرد موردبررسی قرارگرفته است.

الف: تأثیر فرد بر محیط

منظور از فرد، همه­ی امور مشهودی است که از انسان سر می­زند و مظهر فرد در خانواده، مدرسه و جامعه می­باشد. منظور از محیط، شئونی است که گاهی دیده می­شود و گاهی دیده نمی­شود، مانند فکر، نیت، طرز بینش و... اگر این بعد محیط نامرئی آدمی الهی نباشد ویران گر خواهد بود و قطعاً به نابودی حقوق انسان و طبیعت خواهد انجامید؛ اما بعد باطنی محیط تکنولوژی، اعمار­های غیرقابل‌کنترل شده، بمب اتمی که دشمن طبیعت است. پس مقصود از این ویژگی­های این است که ظاهر سیاست دست‌اندرکار و نقش­ زنی بر باطن اوست.

برای روشن شدنی زوایای مختلف بحث تربیت­سیاسی اگر برای انسان ابعادی قائل باشیم و بر اساس مبنای فطرت، انسان را تحلیل نماییم انسان دارای فطریاتی همچون «مدنی الطبع بودن» است. به تعبیر دیگر همچنان که انسان دارای ابعاد فردی مثل نیک‌خواهی، زیبایی دوستی، حس پرستش و... است دارای ابعادی اجتماعی نیز هست؛ بعد اجتماعی انسان، شئون گسترده­ای دارد که ازجمله آن­ها می­توان به ابعاد خانوادگی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی و... اشاره کرد. در این میان تربیت سیاسی یکی از مهم­ترین ساخت­های تربیت اجتماعی انسان است. صد در صد تأثیر فرد در محیط و از محیط روی فرد مشاهده می­گردد.

ب: تأثیر شرایط بر انسان

آدمی به سبب اتحاد نفس و بدن در وضعیت­های مختلف محیطی، در معرض حالات، احساسات و افکار معینی قرار می­گیرد. این امر درباره‌ی شرایط زمانی و مکانی است ولی اگر پیوندهای آدمیان به هم هویت جمعی نیز در نظر گرفته شود، باید آن را نوعی تأثیرپذیری از شرایط اجتماعی دانست (باقری ۱۳۸۲: ۱۸). قرآن و جامعه شناسان سیاسی نیز نشان می­دهد که مشرکان تحت تأثیر عقاید و آداب‌ورسوم جاهلی خود بودند و دین را ارثی می­پنداشتند و درباره‌ی آن تعقل نمی­ورزیدند که ممکن است اسلام هم حق باشد. از سوی دیگر، در نظام اجتماعی قبیله­ای خویش که پیروی از آباد و اجداد مسلم و پذیرفته‌شده بود، جایی برای ورد عقاید تازه نمی­دیدند، بنابراین، شرایط آن روز جامعه­ی عربی بر نظام فکری آن‌ها به‌قدری مسلط بود که قرآن این مطلب را این‌گونه به‌صورت استفهام انکاری بیان می­کند که آیا پدران خود را پیروی می­کنند، حتی درصورتی‌که شیطان ایشان را به‌وسیله‌ی این پیروی به‌سوی عذاب آتش دعوت کرده باشد؟

مقامت و تربیت درست باعث می‌شود که بر شرایط تأثیرپذیر واقع گردد، به معنای اضطرار او در برابر آن نیست، بلکه این امکان وجود دارد که در قبال فشار شرایط ایستادگی کند و رنگ نپذیرد یا در حدی فراتر، بر شرایط اجتماعی تأثیر نیز بگذارد. این ویژگی، جلوه­ی بارز اختیار انسان است (باقری ۱۳۸۲: ۱۴۷).

تربیت سیاسی اندیشه­ورزی را به دنبال دارد

وقت که انسان به اندیشه­ورزی روی می­آورد قطعاً یک سری پرسش­­ها در ذهن فرد پدید می­آید چون گوهر انسان سرشته بامعرفت ربوبی است؛ ازاین‌رو، باخدا آشنا می­باشد یکی از پایدارترین و کهن­ترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیل­ترین ابعاد وجودی او حس نیایش و پرستش است که برخاسته از سرشت ربوبی انسان می­باشد.

فکر، تلاش و پویش است که به هنگام و باوری انسان با معماها در وی جریان می­گیرد، خواه معماها سراب باشند و سری را گرم کنند و خواه گرهی در کار باشند و گشودن آن‌ها در عمل سودمند افتد یا فراتر از این دو، پرده­ای پرراز و حقیقی باشند که با گشودنشان، موجب بصیرت و وسعتی در آدمی شود. به این معنا، همه متفکرند و اگر قومی به سبب نداشتن تفکر مورد نکوهش قرارگرفته‌اند، نه به سبب نداشتن تفکر که به دلیل نداشتن تفکری معین نکوهیده شده­اند بنابراین، هرگاه امر به تفکری معین شود، درواقع تعقل است و می­توان گفت: هر تعقلی، تفکر است، ولی هر تفکری، تعقل نیست ( همان ۲۰۰).

دل‌بستگی یکی از ویژگی­های شگفت­آور و مهم آدمی، دل‌بستگی است که در قرآن از آن به حب و در فرهنگ عرفا از آن به عشق یادشده است. دل‌بستگی یکی از اعجاب­انگیزترین خصایص انسان است. این ویژگی می­تواند آدمی را آماده­ی هر کار و هر حال و وضعی گرداند. ابراز یا منع محبت برای امر استوارشده است. بر اساس این نکته در تربیت، خواه در برانگیختن بر انجام پاره­ای از اعمال یا بر ترک پاره‌ای از آن‌ها، باید از قدرت ناشی از پیوند محبت­آمیز بهره جست (همان، ۲۳۶)

بر اساس این برداشت، در سوره­ی لقمان به مواردی برمی­خوریم که لقان حکیم، به‌منظور تربیت فرزندش، از دل‌بستگی که میان آنان برقرار است، بهره می­گیرد و موارد تربیتی خود را به وی یادآوری می­کند. ترکیبی که نشان‌دهنده‌ی این دل‌بستگی است، عبارت یا بنی است. بار این معنایی این عبارت، حاکی از محبت و عشق­ورزی به فرزند می­باشد، زیرا که مترجمان به این قسمت را به عنوان­هایی همچون ای پسرک من، ای فرزند کوچک من و ای پسرم عزیزم ترجمه کرده‌اند. این عبارت سه بار در این سوره از جانب لقمان حکیم کاررفته و پس‌ازآن خطاب­ها، موعظه­های خود را به وی سفارش نموده است.

گذری بر تاریخ نشان می­دهد که از زمان انسان­های نخستین تاکنون، افراد درصدد پاسخ به این نیاز درونی خود بوده­اند. وجود الهه­های مختلف در بین مردمان باستان تا اعتقاد به وجود خدای یگانه همگی نظر به این حس درونی دارد و اگرچه هیچ­گاه به این میل درونی پاسخی درست داده نشده است، ولی پیامبران، همواره، درصدد بودند تا این میل درونی را به جاده­ی اصیل و صحیح هدایت نمایند.

تربیت سیاسی و پایداری اجتماعی

یکی از مفاهیم مهمی که عامل بسیاری از موفقیت­ها در زندگی اجتماعی است، استقامت و پایداری می­­باشد، در برابر مصائبی که به انسان­ها می­رسد، با استقامت وشکیبائی را پیشه می­کنند مانند درخت تنومند که در هر گردبادی در هیچ فصل از ریشه برکنده نتوانند. در امور تبلیغ آموزه­های اسلام سیاسی و اجرای فریضه‌ای‌های اجتماعی و فردی انسان باید پایدار و نا ترس باشند تا به‌غایت جمعی دست‌یاب‌اند، قطعاً که انسان‌ها در زندگی اجتماعی و فردی با هزاران مانع مانند تلخی­ها، نیشخند رسانه­های مستکبرین، بام­ باران اطلاعات و ناچیز جلوه دادنی تاریخ و تمدن بزرگ اسلام و... برخورد می­کند این پیش آمدها حتمی است همچنان که سیاست‌ها بزرگ شیطانی انجام می­دهند باید استقامت و پایداری پیشه کند حتی کوچک­ترین ضعف را در خود احساس نکند.

اگر کسی در برابر شداید و سختی­ها صبر و استقامت نداشته باشد، در زندگی موفق نخواهد شد. به‌خوبی پیداست که در همه‌ی کارهای اجتماعی، به‌ویژه امربه‌معروف ونهی از منکر، مشکلات فراوانی وجود دارد و همه، افراد، به‌ویژه افراد سلطه‌جو و خودخواه، به‌آسانی تسلیم نمی­شوند و حتی ممکن است در پی آزار و اذیت آمران به معروف و ناهیان از منکر نیز برآیند که بدون صبر، استقامت و شکیبایی، هیچ‌گاه نمی­توان بر این مشکلات پیروز شد و به اهداف مهم دست‌یافت.

استقامت و پایدار، یکی از اساسی­ترین مسائل تربیت به شمار می­رود و در حقیقت، پایه و اساس تمام صفات نیک و تربیت می­باشد. اگر انسان استقامت نداشته باشد و نتواند زحمات و مشقات را در زندگی تحمل کند، نمی­تواند به مراحل عالی زندگی نائل شود. پس، صبر و پایه و اساس هر کمال و آرمان است که مغز انسان در خود می­پروراند. افرادی که استقامت ندارند و بسیار زود در برابر حوادث سخت تسلیم می­شود، نمی‌تواند در زندگی اجتماعی موفق شود.

نتیجه­گیری

 تربیت سیاسی ایجادکننده­ زمینه­های رفع موانع و استفاده از عوامل و شیوهای مؤثر در پرورش و شکوفایی استعدادهای فطرت بشری در بازسازی جامعه است و ایجاد و هماهنگی میان استعدادهای گوناگون بشر درزمینه‌ی فرهنگی و اجتماعی که نیاز به یک نظام فکری بنام سیاست دارند. لذا تربیت سیاسی مانند تعلیم و تربیت یک‌روند تدریجی و مستمر بااراده آزاد و فعال که برگرفته از فرد و محیط (شرایط) می­باشند؛ بنابراین باید گفت که تربیت سیاسی یعنی پرورش و شکوفاسازی استعدادهایی فرد در درونی حکومت و جامعه می­باشد، فرد سیاست‌مدار باید از روابط سیاسی و پیچیدگی نظام­ و سیاست مدرن در درون‌شبکه‌ای وسیع حکومت باخبر بوده، آگاهانه و فعالانه با آموزه­های تربیت الهی عمل نماید و تحت هیچ عنوان حاضر نشود به محور قدرت که در زمینه­های سیاست غیر الهی باشد قدم بگذارد؛ که عواقبت شان به نابودی طبیعت و مرگ دسته­جمعی بشر توسط بشر، مانند قدرت­های شیطانی می‌انجاممت. انسان امروزی ناگزیرند برای تربیت همه‌جانبه اجتماع و فرزند خود به فرهنگ شکوفایی قرآنی رو بیاورد.

انسان­ها هستی پررمزوراز دنیای قدیم را تا حدی حل کرده­اند، با آن هم­نوا و همساز شده است به دنیای بی رمز و راز تبدیل کرده است. رها شدن انسان­ها از دام­های بغرنج سیاست شیطانی در امان نبوده و برای همیشه مورد حجمه قرارگرفته لذا بهتر است که این تربیت سیاسی در دورنی خانواده و اجتماع نهادینه شود تا جلوی هجمه‌های سیاست­ها شیطانی را به‌راحتی بگیرد و نقشه­ها آن‌ها را تا حد نقش زمین کنند که اجرایی این طرح جز به وجود آمدن آگاهی سیاسی در ممکن غیرممکن به نظر می­رسند.

منابع و مآخذ

*. قرآن کریم

*. نهج­البلاغه

  1. ابوطالبی، مهدی (۱۳۸۶)، تربیت دینی از دیدگاه امام علی، ج دوم، قم انتشارات موسسه­ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی
  2. اعرافی، علیرضا و همکاران (۱۳۷۷)، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، چ اول، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه­ها (سمت).
  3. امیل، دور کیم (۱۳۷۶)، تربیت و جامعه‌شناسی، ترجمه­ی علی‌محمد کاردان، تهران انتشارات دانشگاه تهران.
  4. امینی، ابراهیم (۱۳۷۹)، اسلام و تعلیم و تربیت، چ ۵، تهران، انتشارات سازمان انجمن اولیا و مربیان.
  5. باقری آستانی، حسین (۱۳۸۱)، تعلیم و تربیت اسلامی، چ نخست، نشر مهر ساجده.
  6. باقری، خسرو، (۱۳۸۲)، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، انتشارات مدرسه.
  7. بانکی پور، فردو، (۱۳۸۲)، تعلیم و تربیت از دیدگاه مقام معظم رهبری، تربیت اسلامی وزارت آموزش‌وپرورش، ج ۱ تهران انتشارات.
  8. تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (ره)۱۳۷۸)، تبیان دفتر هجدهم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
  9. جان الیاس (۱۳۸۵)، فلسفه تعلیم و تربیت، ترجمه عبدالرضا ضرابی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم.
  10. جعفری، محمدتقی، (۱۳۶۹)، حکمت اصول سیاسی اسلام، قم بنیاد نهج­البلاغه.
  11. رفیعی، بهروز، (۱۴۱۳ ق)، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، قم، ناشر پژوهشکده‌ی حوزه علمیه‌ی قم.
  12. حاجی ده­آبادی، محمد حسن، (۱۳۷۷)، در آمدی بر نظام تربیتی اسلام، دفتر تحقیقات و تدوین متون درسی مرکز جهان علوم اسلامی.
  13. دهخدا، علی‌اکبر، (۱۳۷۲)، لغت­نامه، تهران، مؤسسه­ی انتشارات دانشگاه تهران.
  14. راغب، اصفهانی،(بی تا)، معجم مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالسیاسیه.
  15. طباطبایی، سید محمدحسین، (۱۳۷۴)، تفسیر المیزان، ترجمه­ی سید محمدباقری موسوی همدان قم، دفتر انتشارات اسلامی.
  16. عالم، عبدالرحمن، (۱۳۷۶)، بنیادهای علم سیاست، تهران، نشرنی.
  17. عمید، حسن، (۱۳۶۹)، فرهنگ، تهران، امیرکبیر.
  18. مطهری، مرتضی، (۱۳۸۱)، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، انتشارات الزهرا.
  19. معین، محمد، (۱۳۶۰)، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر.
  20. مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۷۴)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.


..شماره تلفن ۰۹۳۰۷۹۳۲۲۰۱ hussainakbari802@gmail.com. ایمیل آدرس:  حسین اکبری دانشجوی دانشگاه بین‌المللی اهل‌بیت[1]

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی