سیاست در دامانِ تربیت
حسین اکبری[1]
چکیده
الگوهای علمی و نظری تربیت سیاسی از دغدغههای اصلی در حوزه علوم سیاسی و تربیتی به شمار میآید که شناسایی و فهم آنها میتوان انسان را در امر تربیت سیاسی یاری کرد. به نظر میآید که تا حدودی این اصطلاح یک اصطلاحی جدید است؛ اما درگذشته اصطلاح تربیتی سیاسی مثلی امروزی مطرح نبوده است و اگر مطرح بوده هم به شکل سنتی بهصورت ضمنی از آن استفاده و سخن میبردند. تربیت سیاسی هم در ادبیات علوم سیاسی و هم در علوم تربیتی؛ کاری است بکر و نو که به لحاظ ماهیت هم از منظرهای مختلف قابلطرح و توجه است. تربیت سیاسی یک اصطلاح که دارایی دو بار معنایی بوده عبارتاند از مفهم عام و خواص هست؛ اما در بین علمای این اصطلاح حلشده به نظر میآید چونکه از منظربین رشتهای بودنش به آن پرداخته است، گاهی از منظر جامعهشناسی سیاسی و گاهی هم این بحث را از جهتی به روانشناسی و انسانشناسی مرتبط است به آن پرداختهشده است. تربیت سیاسی یک فرایند طولانیمدت مانند یادگیری هست که در هر دورهی سنی ممکن است در فرد و جامعه بیانجامد. تربیت سیاسی به دو نوع میباشد الهی و شیطانی اگر تربیت الهی باشند جامعه بهسوی خوشبختی و سعادت رهنمون میگردد و اگر تربیت شیطانی باشد به نابودی طبیعت و بشر میانجامد.
کلید واژگان: تربیت، سیاست، اسلام، فرد و جامعه.
مقدمه
تربیت سیاسی، یک فرایند طولانی و نسبتاً مغلق یادگیری است که افراد جامعه با آشنایی فرهنگ تربیت خاص را دنبال میکنند بنابراین هر جامعه تربیت سیاسی خاص خود را دارد و حتی اصول منابع و راههای تربیت سیاسی جامعهها متفاوت و مختلف و گه گاهی متضاد نیز به نظر میخورند. سخن گفتن درباره تربیت سیاسی از دشوارهای فراوانی برخوردار است؛ به این دلیل که دنیای معاصر و تکنولوژی انسانها را در حلقوم کشیده و حتی بهکلی هضم کردهاند، دیگر میدان برای سنتی بودند نگذاشتهاند.
از سوی دیگر، قدرتهای شیطانی با هزاران شبکههای بسیار وسیع تمامی شئون شخصیتی انسانها و فرهنگهای جامعه را در برگرفته و تحت شعاع خود قرار داده است. در این پژوهش تربیت سیاسی با بینش اسلامی سیاسی پرداخته است و آگاهانه با نظامهای بسیار پیچیده قدرت شیطانی به مقابله برخیزد و باسیاست ورزهای، اسلامی سیاسی آنها را کنترل و ناظر بر کارها آنها باشند البته با محور خدادوستی تأکید شده است.
فرضیه پژوهش بر این بناشده که تربیت سیاسی، مهمترین عامل انکشاف و پیشرفت که نیاز مبرم بشر هست با توجه به اصول حاکم بر تربیت سیاسی استخراج و ارائه گردید است. اصول و هدف از تربیت سیاسی بر اساس آموزههای قرآن و زمینهسازی برای شکوفایی استعدادهای مدیریتی و سیاسی و فردی همراه با رشد حب دینی و فطری و کسب مهارتهای لازم را اندر یافت نموده تا حضور فعال در عرصههای مختلف اجتماعی داشته باشند تا سیاست در دامان تربیت اسلامی شکوفا و بارو گردد.
تربیت و سیاست در لغت
تربیت و سیاست، از اساسیترین نیازهای زندگی بشری است و نهتنها تربیت لازمهی جداییناپذیر زندگی، بلکه متن آن هست و از گهواره تاگور جلوهای از آن در تمام زوایی زندگی است. انسان به دلیل برخورداری از قوهی فکر توانایی برای تشخیص درست خوبیها و بدیها، نیازمند تربیتی است که بتواند به او در گزینش مسیر درست از نادرست کمک کند تا آینده را در دوسویهی تاریکی یا روشنایی تعیین نماید. دراینباره نیاز به تربیت دارد. رسالت اصلی و اعتباری که قرآن برای تعلیم و تربیت و خواندن و نوشتن قائل شده، در سیره پیامبر نیز جلوه کرده است تا جایی که ایشان خود را معلم خواندند و فرمودند «همانا من معلم مبعوث شدهام». تعلیم و تربیت مهمترین هدف بعثت انبیای الهی، بهویژه حضرت خاتمالمرسلین بیانشده است. از مهمترین کارهای سایر انبیاء و رسولان خداوند هم تعلیم و تربیت مردم بوده است.
تربیت در زبان فارسی، به معانی مختلفی مانند پروراندن، آداب و اخلاق را به کسی آموختن، پرورش دادن و بار آوردن (دهخدا، ۱۳۷۲: ۵۵۰ و عمید، ۱۳۶۹: ۴۲۵؛ و معین، ۱۳۶۰:ج ۱، ۱۰۶۳) آمده است. معادل تربیت در انگلیسی «education» و «Training» میباشد که آموختن و تربیت رهنمودند به چیزی معنای میدهد. ازنظر قواعد ادبی، این کلمه مصدر باب تفعیل است و این باب در نگارش زبان عربی، بهاصطلاح «متعدی» هست، یعنی وجود فاعل و مفعول یا مربی و متر بی را میطلبد. البته این امر نباید ما را دچار شبهه کند که حتماً باید مربی و متر بی دو شخص یا انسان متفاوت از هم باشند، بلکه در شرایطی انسان میتواند مربی خویش باشد و از روشهای خود تربیتی بهرهمند گردد.
این واژه در لغت عرب نیز از ریشهی «ربب» یا »ربو» گرفتهشده است. ربب به معنای خضانت، اصلاح، تدبیر و بهتدریج تکامل بخشیدن و سوق دادن بهسوی کمال و رفع کمبودهاست. «ربو» نیز به مفهوم بالا رفتن و رشد و نمو کردن و تهذیب نمودن میباشد. اگر از مادهی ربو باشد، اینگونه معنا شده است: زیادشدن، تغذیه نمودن، رشد و نمو کردن، بالا رفتن. ریشهی دوم بیشتر ناظر به پرورش جسمی و مادی اولی ناظر به پرورش سایر ابعاد میباشد و یا فعالیتی منظم و مستمر باهدف کمک به رشد جسمانی، شناختی، اخلاقی، عاطفی و بهطورکلی پرورش و شکوفایی استعدادهای متربی، بهگونهای که نتیجهی آن در شخصیت متربی، بهویژه در رفتارهای او نمودار شود (حاجی ده آبادی۱۳۷۷: ۱۲).
در زبان فارسی واژه سیاست در لغت به معنای اصطلاح امور خلق، اداره کردن و حکم راندن بر رعیت و یا ریاست نمودن آمده است (عالم، ۱۳۷۶: ۳۰)؛ و یا به تعبیر دیگر سیاست به معنای حقیقی آن، عبارت است از مدیریت و توجیه تنظیم زندگی اجتماعی انسانها، در مسیر حیات معقول (جعفری، ۱۳۶۹: ۳۷). در برخی جاها به این مفهوم نیز بهکاربرده شده است یک اقدام برنامهریزیشده و آگاهانه و برنامهریزی نسبتاً طولانیمدت، بهمنظور ایجاد رفتارهای سیاسی مشخص در مخاطبان؛ و تعریف دیگر از تربیت سیاسی جان الیاس ارائه داشته عبارتاند از: تربیت سیاسی پرورش فضایل، دانش و مهارتهای موردنیاز برای مشارکت سیاسی و آماده کردن اشخاص برای مشارکت آگاهانه درباز سازی آگاهانه جامعه خود است (جان الیاس، ۱۳۸۵: ۱۸۰).
تربیت در اصطلاح
تربیت در اصطلاح به دو معنا بهکاررفته است: یکی عام و دیگری خاص. معنای عام، تمام اعمال و رفتار انسان و نقش و تأثیر آن در رشد و ارتقای قوای فیزیکی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و... را شامل میشود و معنای خاص، به مفهوم فراهم نمودن شرایط و زمینههای رشد و کمال همهجانبهی انسان و هدایت سیر تکاملی بشر بهسوی خداوند است.
تربیت در اصطلاح خاص، چیزی بهجز تعلیم نیست. تربیت به معنای شدن و به شکل خاصی درآمدن و یافتن هویت درست و مطلوبی میباشد که شامل تربیتهای دینی و بهاصطلاح تزریق اخلاقیات در وجود انسانی میشود. راغب اصفهانی هم ذیل مادهی رب مینویسد؛ الرب فی الاصل التربیۀ و هوالشی حالاً فحالاً الی حد الحتمام (راغب اصفهانی، مفرات الفاظ قرآن کریم به ماده رب (اصفهانی، معجم المفردات الفاظ القرآن، بیتا). شهید مطهری هم معتقد است: تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه دریکشی موجود است، به فعلیت درآوردن و پروراندن (مطهری، ۱۳۸۱: ۸۳). ازاینرو، تربیت با رویکرد دینی منتهی بر نگاه خاصی است که اسلام نسبت به انسان دارد. از این منظر، انسان دارای ویژگیهای دوگانه میباشد که سرشت وی را شکل میدهند. در قرآن کریم، ویژگیهایی مانند « خلیفهاللهی مصباح یزدی، ۱۳۶۹: ۸۰) امانتدار الهی (احزاب: ۷۲، کهف: ۲۹) »، «مختار بود (انسان: ۳)» و ... درشان و منزلت انسان آمده است آیات دیگری هم به ویژگیهای منفی اشاره میکند، ازجمله ( ضعیف بودن (نساء: ۲۷)، ستمگر و ناسپاس بودن (ابراهیم: ۳۴)) عجول وشتابزده (احزاب: ۷۲)، ناشکیبا (معارج: ۱۹)، حریص(معارج: ۲۰) مانع احسان یا بخیل(معارج: ۲۱) و توجه در این آیات، ضرورت تربیت انسان را بهمنظور برجستهسازی ویژگیهای مثبت وی و غلبه بر ویژگیهای منفی بهروشنی نشان میدهد.
تربیت در آیات
با مراجعه به آیات قرآن در ذیل، مشتقات واژهی «تربیت» از ریشهی «ربو» را دربارهی انسان که در دو آیه بهکاررفته است، بررسی میکنم:
1. در سوره اسراء: ۲۹ خدای سبحان بیان فرموده است...و به گوی بار پروردگارا، آنها را مشمول رحمت خویش قرار ده، همانکه در کودکی مرا تربیتکردهاند. طباطبایی، ۱۳۷۴: ج ۳، ۲۰۶) کلمه «خفض جناح» (پروبال گستردن از مبالغه در تواضع و خضوع زبانی و علمی و این معنا از صحنهای گرفتهشده است که جوجه بالوپر خود را باز میکند تا مهر و محبت مادر را تحریک نموده، او را به فراهم ساختن غذا وادار سازد (همان، ج ۱۳، ۱۳۴). و اخفض لهما؛ و فروگذار برای ایشان، جناح الذل؛ بال تواضع و فروتنی را، به این معنا که با ایشان تکبر مکن و ملایمت و رعایت بکن، «من الرحمه» از روی رقت قلب و فرط بخشش» و قل و به گوی در مقام دعا به ایشان»، «رب ارحمها، ای پرورد من، ترحم کن و ببخش ایشان را»، « کما ربیانی صغیرا، مانند آن رحمی که ایشان در وقت تربیت کردن من در حال طفولیت و نادانی با من کردهاند.» و بعضی گفتهاند که: کاف در «کما ربیانی» به معنای «علی» است، «ای وقل رب ارحمها علی ما ربیانی صغیر؛ بگو ای پروردگار من، رحم کن بر والدین من برمزد تربیتی که مرا در حالت طفولیت و نادانی کردهاند».(همان ، ج ۶، ۲۱۸).
کلمهی صغیر در آیه شریفه، مراد از ربیانی بزرگ کردن و رشد و نمو جسمانی فرزند به دست پدر و مادر و قرینه برای آنکه تربیت در این آیه، به معنای رشد و نمو جسمی و معادل فارسی آن بزرگ کردن میباشد (باقری، ۱۳۸۲: ۳۸).
۲. الم نربک فیان ولینا و لیدا و لبثت فینا من عمرک سنین (شعراء/۱۸). آیا ما تو را در کودکی بزرگ نکردیم، درحالیکه چندین سال از عمرت را سپری کردی؟ فرعون زبان به سخن گشود و با جملههایی حسابشده و درعینحال شیطنتآمیز، برای نفی رسالت آنها کوشید. نخست رو به موسی کرد و چنین گفت: «آیا ما تو را در کودکی در دامان مهر خود پرورش ندادیم؟ (طباطبایی، ۱۳۷۴: ج ۱۵، ۲۰۲). تو را از آن امواج خروشان و خشمگین نیل که وجودت را به نابودی تهدید میکرد، گرفتیم و دایههای برایت دعوت کردیم و از قانون مجازات مرگ فرزندان بنیاسرائیل معافت نمودیم و در محیطی امنوامان در ناز و نعمت پرورش یافتی و پسازآن نیز سالهای متمادی از عمرت در میان ما بودی! این جمله استفهامی انکاری است و توبیخ و سرزنش را میرساند و کلمهی نربک صیغهی مع الغیر از مضارع تربیت است و کلمهی ولید به معنای کودک است. مفسران گفتار فرعون، یعنی جمله الم نربک را به دو اعتراض تجزیهوتحلیل کردهاند: یکی اینکه او را در کودکی تربیتکرده است (طباطبایی۱۳۷۴:ج ۱۵، ۳۶۳ و ۳۶۵).
تربیت در نگاه اندیشمندان
تعاریفی که دانشمندان و متفکران از تربیت ارائه کردهاند، بهگونهای است که بهراحتی نمیتوان به تعریف واحدی دستیافت. تعریف تربیت در اصطلاح تربیت، همچون سیاست و دین، از مقولههای نابهنجاری است که دستخوش دخالت همگان و فهم عامه شده است، چه هرکس از تودهای مردم تا نخبگان ناگزیر بهگونهای باتربیت سروکار دارد که هر کس تا مجبور به تعریف تربیت نباشد، کمان میکند معنای آن را میداند. زندگی بهترین هدیهای است که خداوند در هنگام تولد، به انسان داده و میدهد. چگونه زیستن، زیبا یا زشت زندگی کردن بر عهدهی خودمان گذاشتهشده است. دنیا پر از امکاناتی است که به ما اجازه میدهد که در هر زمان که بخواهیم، دوباره متحول شویم وزندگیمان را بسازیم. انسان تنها موجودی است که میتواند به درجهای از کمال برسد که جهان را مسخر خویش سازد و به مقام جانشینی الهی برسد.
اهمیت تربیت و نقش انحصاری آن در تحقق فرهنگ و تمدن و تعالی آنها، بر مربیان بزرگ پوشیده نبوده است، چنانکه غزالی تربیت را پس از پیامبری، شریفترین کار آدمی خوانده و کانت آن را بزرگترین و دشوارترین مسئلهی آدمی دانسته و افلاطون بر آن بوده است که عالیترین و مقدستر از تربیت، فنی نیست.(رفیعی،۱۳۸۱ ج ۳، ۹۰). امام محمد غزالی در تعریف تربیت آورده است: فن تربیت، کنش و گاه کنش و واکنشی است مهرآمیز، بخر دانه، با روندی آهسته و پیوسته و بالنده و با دیرند دست که از کم از گهواره تاگور که در آن، کسی که فرهیخته است (مربی) رسالت دارد برای فر هیزش و نیکبختی و رویهمرفته، سود معنوی و مادی کسی دیگر متر بی در پی برانگیختن و پروراندن هماهنگ و همهسویهی همهی نهادهای خدا آفرید او برآید. این فرایند مقدس، حق و نیاز فطری و طبیعی همگان است و اعمال درست آن همراهی با آفرینش آدمی است و درنهایت به سود جمع نیز میباشد (رفیعی، ۱۳۸۱: ۹۸).
شهید مطهری تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن معنا میکند: «تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی به فعلیت درآوردن استعدادهای درونیای که در هر شیء وجود دارد لذا تربیت فقط دربارهی جاندارها صادق است.(مطهری ۱۳۸۱: ۳۳).
جان دیویی (John Dewey) بر آن است که تربیت، مجموعه فرایندهایی است که از راه آنها، گروه یا جامعه چه کوچک چه بزرگ تواناییها و خواستههای خود را منتقل میکند تا بقا و رشد پیوستهی خویش را تضمین نماید. او نسبت به تربیت رویکردی جامعهشناختی دارد. از دید وی، تربیت اجتماعی است و میتواند آن را با سازی پیاپی تجربه کند، برای افزایش گستره و ژرفای محتوای اجتماعی آن دانست. از نگاه دیویی، تربیت به متر بی فرصت میدهد روشهای اختصاصی را فراگیرد (دور کیم۱۳۷۶ :۹۸)
روش تعلیم تربیت سیاسی
تعلیم از ریشهی علم، به معنای ادراک چیزی با حقیقتش میباشد و اعلمته و علمته در اصل واحدند، جز اینکه اعلام مخصوص خبر دادن سریع و تند است، ولی تعلیم به آنچه زیاد تکرار میشود، اختصاص دارد تا اینکه از آن، اثری در نفس متعلم حاصل شود (اصفهانی،۱۴۱۲ق: ۵۸۰) و در اصطلاح، به معنای آموزش دادن معارف و دانشهای گوناگون میباشد (همان، ۱۴۱۳ق: ۵۸۷). امام خمینی (ره) بهطوری کلی تربیت را در دو نوع عنوان میکند که عبارتاند از تربیت الهی و تربیت شیطانی است. امام خمینی (ره) معتقدند که اگر منحرفین و معوجین در یک کشوری سرنوشت آن کشور را به دست بگیرند، آن کشور رو به انحطاط میرود، اما اگر افاضل و دانشمندانی که بافضیلت انسانی هستند، سررشتهدار یک کشور شوند، فضیلت در آن کشور زیاد میشود. اینها محصول تربیت است و به عبارتی این افراد ظهور پیدا نمیکنند یا چنین سرنوشتی نصیب ملتی نمیشود مگر از راه تربیت اسلامی سیاسی.
الف. روش مشاهدهای
روش مشاهدهای، یعنی روشی که متکی بر حواس میباشد و برای تعلیم امور سیاسی به کمک این روش، از ابزارهای حسی مانند گوش، چشم، انواع تکنولوژی و... استفاده میشود که البته استفاده از حس بینایی منظورشان دوربینها مداربسته که نظم شهرها بزرگ را کنترل میکنند و نسبتاً از دیگر حواس بیشتر مورداستفاده میباشد. در این روش اگر انسان از راه عبودیت خدا در جامعه وارد شد یا به امور جامعه نظر اندازی کند، بنده مخلص (عارف) خدا، کارهایش نیز همه الهی میشود که در این صورت فرد و جامعه رستگار خواهد شد.
این مطلب در قرآن نیز بسیار حائز اهمیت تلقی شده و یکی از نکات برجستهی قرآن تأکیدی است که بر جنبههای قابلرؤیت حقیقت مینهد. در امور فراوانی، تأکید قران بر تفکر و تعقلی میباشد که بر پایهی برخورد نزدیک حسی و بررسی دقیق موضوعی حسی بناشده است. حتی در امور اعتقادی که دور از دسترس تجربهی بشر در دنیاست، مانند معاد، از راه مقایسه با امور حسی در این دنیا، باز همین روش را توصیه میکند. این اختصاص به سطوح علمی معینی ندارد و حتی دانشمندان نیز مانند عموم مردم، برای رسیدن به تفکر و تعقلی پایدار و صحیح، به استخدام این روش فراخوانده شدهاند و تنها تفاوتی که در اینجا دیده میشود، تفاوت در شدت و ضعف استفاده از این روش است، همانطور که در میزان فهم و برداشت از موضوعات و مشاهدات حسی بین دانشمندان و سطوح دیگر اختلاف وجود دارد.( برومند، ۱۳۷۰: ۱۱۷)
ب. تشویق و تنبیه
تشویق از ریشهی شوق به معنای میل نفس به چیزی است در لغتنامهی دهخدا به معنای آرزومند کردن و برانگیختن یا به شوق آوردن کسی آمده (دهخدا، ۱۳۷۲: ۶۷۶۳) و تنبیه از ریشهی نبه به معنایی بیدار کردن و آگاه کردن بر چیزی است؛ در اصطلاح، مراد از تشویق، استفاده از امور مطلوب و مورد درخواست فرد، پس از انجام عمل، برای افزایش یا تثبیت عمل است، مانند سایش از متربی، ابراز مهرورزی به او، وعدهی پاداش و ... مراد از تنبیه استفاده از محرکهای آزارنده برای فرد، پس از انجام عمل، برای کاهش یا حذف رفتار است، مانند نگاه سرد روی برگرداندن، بیاعتنایی، حبس کردن، تنبیه، مجازات نمودن مختلف به خاطر کردار ناپسندش است. بر اساس این، میتوان تشویق و تنبیه را سیستم کنترل رفتاری، بهوسیلهی شخص یا دیگری دانست که پس از عمل مطلوب یا نامطلوب، برای افزایش با کاهش آن رفتار اعمال میگردد (باقری آستانی، ۱۳۸۱: ۹۵)
تعلیم و تربیت اسلامی، بر مبنای تشویق پایهریزی شده است، زیرا اساس تربیت بر سهولت، محبت و ملایمت است. از سوی دیگر، با تشویق میتوان انگیزه، میل و رغبت متربی را به انجام دادن کارهای مطلوب افزایش داد و میل فطری او را به مهر، محبت و قدرشناسی تأمین و اعتماد او را جلب کرد. زمانی از تنبیه استفاده میشود که تشویق مفید واقع نگردد و خطا و تخلفی از متربی سر بزند که بهمنظور آگاهی دادن به او جلوگیری از تکرار تخلف و نیز بهمنظور سالمسازی فضای خانواده، مدرسه و جامعه، میتوان ابتدا به انذار و سپس به تنبیه روی آورد (همان، ۱۳۷۷: ۲۴۰).
طبیعت انسانها بهگونهای است که وقتی در انجام امور مورد تشویق قرار میگیرند، معمول درصدد برمیآیند آن امور را بهتر انجام دهند؛ بنابراین، تشویق و ترغیب از مهمترین ارکان روانشناسی تربیتی و عاملی مؤثر در تحریک انگیزشهای پیشرفت و عملکرد فرد در یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب است.(امینی، ۱۳۷۹: ۱۳۵).
ج. الگوبرداری
الگویی سیاسی با تبیین دموکراسى و مدلهاى آن بر اساس رویکردهاى مختلف ارائهشده در جامعه تأمل در الگوها و مدلهاى ارائهشده از تربیت سیاسی پیش از هر چیز بیانگر این نکته است که سیاست و روشهاى دموکراتیک یکسان نبوده و مىتواند تجلیات مختلف و متنوعى پیدا کند. اهمیت این بحث هنگامى افزون خواهد شد که توجه داشته باشد در شرایط کنونى جامعه به الگوی تربیت انسانی نیازمند است.
آنهایی که تربیت شیطانی یا تربیت انگلی شدهاند افرادی تمامیتخواه انحصارطلب و خودخواه خواهند بود و خود منشأ دیکتاتوری و منشأ همه مفاسدند. در آثار امام خمینی (ره) میخوانیم: « کسانی که تحت فرمانهای آسمانی نیستند تربیت انسانی ندارند آنها غیر از خودشان هیچ نمیبینند و تمام منافع را برای خودشان میخواهند. انسانهای که تربیت الهی شدهاند چون منافع دیگران را همانند منافع خود میبیند، به انساندوستی میرسد؛ خود را صاحب قدرت نمینداند بلکه همهچیز را از آن خدا میدانند، در تربیت اسلامی، محیط، محیط رحمت خواهد بود نه محیط وحشت و انحصارطلبی اینجاست که سیاست در دامان تربیت اسلامی معنا و مفهوم واقعی خویش را اندر یافت میکند.
یکی از سرمایههای فطری و ذخایر طبیعی که در باطن هر انسان به اقتضای حکمت الهی قرار دادهشده، انگیزهی حب ذات است. این انگیزه سبب میشود انسان پیش از هر چیز و هر کس به خود علاقهمند باشد و درنتیجه، هیچچیز در نظر آدمی بهاندازهی خودش محبوب نباشد. حب از بهترین و اساسیترین پایههای ثابت تربیتی است که مربی میتوان با استفاده از آن، بسیاری از سجایای اخلاقی را در متربی پرورش دهد. با تشویق، مربی میتوان از این سرمایه فطری استفاده نماید، زیرا تشویق سبب میشود حس حب ذات و خودپسندی انسان ارضا شود و زمینهی قوت قلب و نشاط را در وی فراهم آورد و برعکس، نکوهش و ناسپاسی، شخصیت انسان تحقیرشده، موجب افسردگی شخص میگردد (باقری آستانی، ۱۳۸۱: ۹۵).
عوامل مؤثر تربیت سیاسی
امروزه نظام آموزش و پرورش هر کشور به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر فرآیند یادگیری و یاددهی فراگیران است و در جهت رشد و تعالی اهداف مورد نظر و راهکارهای رسیدن به آنها گام بر میدارد. در میان عوامل مؤثر در سیاست همانطوری که بیان شد تربیت و یادگیری در طولی عمر زندگی انسان اتفاق میافتند از دوران کودکی و نوجوانی گرفته تا دوران برزگسالی جریان دارد؛ یادگیری سیاسی که عوامل متعدد را شامل میشود، اما با محور قرار دادن تأثیر فرد در محیط و تأثیر محیط (شرایط) بر فرد موردبررسی قرارگرفته است.
الف: تأثیر فرد بر محیط
منظور از فرد، همهی امور مشهودی است که از انسان سر میزند و مظهر فرد در خانواده، مدرسه و جامعه میباشد. منظور از محیط، شئونی است که گاهی دیده میشود و گاهی دیده نمیشود، مانند فکر، نیت، طرز بینش و... اگر این بعد محیط نامرئی آدمی الهی نباشد ویران گر خواهد بود و قطعاً به نابودی حقوق انسان و طبیعت خواهد انجامید؛ اما بعد باطنی محیط تکنولوژی، اعمارهای غیرقابلکنترل شده، بمب اتمی که دشمن طبیعت است. پس مقصود از این ویژگیهای این است که ظاهر سیاست دستاندرکار و نقش زنی بر باطن اوست.
برای روشن شدنی زوایای مختلف بحث تربیتسیاسی اگر برای انسان ابعادی قائل باشیم و بر اساس مبنای فطرت، انسان را تحلیل نماییم انسان دارای فطریاتی همچون «مدنی الطبع بودن» است. به تعبیر دیگر همچنان که انسان دارای ابعاد فردی مثل نیکخواهی، زیبایی دوستی، حس پرستش و... است دارای ابعادی اجتماعی نیز هست؛ بعد اجتماعی انسان، شئون گستردهای دارد که ازجمله آنها میتوان به ابعاد خانوادگی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی و... اشاره کرد. در این میان تربیت سیاسی یکی از مهمترین ساختهای تربیت اجتماعی انسان است. صد در صد تأثیر فرد در محیط و از محیط روی فرد مشاهده میگردد.
ب: تأثیر شرایط بر انسان
آدمی به سبب اتحاد نفس و بدن در وضعیتهای مختلف محیطی، در معرض حالات، احساسات و افکار معینی قرار میگیرد. این امر دربارهی شرایط زمانی و مکانی است ولی اگر پیوندهای آدمیان به هم هویت جمعی نیز در نظر گرفته شود، باید آن را نوعی تأثیرپذیری از شرایط اجتماعی دانست (باقری ۱۳۸۲: ۱۸). قرآن و جامعه شناسان سیاسی نیز نشان میدهد که مشرکان تحت تأثیر عقاید و آدابورسوم جاهلی خود بودند و دین را ارثی میپنداشتند و دربارهی آن تعقل نمیورزیدند که ممکن است اسلام هم حق باشد. از سوی دیگر، در نظام اجتماعی قبیلهای خویش که پیروی از آباد و اجداد مسلم و پذیرفتهشده بود، جایی برای ورد عقاید تازه نمیدیدند، بنابراین، شرایط آن روز جامعهی عربی بر نظام فکری آنها بهقدری مسلط بود که قرآن این مطلب را اینگونه بهصورت استفهام انکاری بیان میکند که آیا پدران خود را پیروی میکنند، حتی درصورتیکه شیطان ایشان را بهوسیلهی این پیروی بهسوی عذاب آتش دعوت کرده باشد؟
مقامت و تربیت درست باعث میشود که بر شرایط تأثیرپذیر واقع گردد، به معنای اضطرار او در برابر آن نیست، بلکه این امکان وجود دارد که در قبال فشار شرایط ایستادگی کند و رنگ نپذیرد یا در حدی فراتر، بر شرایط اجتماعی تأثیر نیز بگذارد. این ویژگی، جلوهی بارز اختیار انسان است (باقری ۱۳۸۲: ۱۴۷).
تربیت سیاسی اندیشهورزی را به دنبال دارد
وقت که انسان به اندیشهورزی روی میآورد قطعاً یک سری پرسشها در ذهن فرد پدید میآید چون گوهر انسان سرشته بامعرفت ربوبی است؛ ازاینرو، باخدا آشنا میباشد یکی از پایدارترین و کهنترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیلترین ابعاد وجودی او حس نیایش و پرستش است که برخاسته از سرشت ربوبی انسان میباشد.
فکر، تلاش و پویش است که به هنگام و باوری انسان با معماها در وی جریان میگیرد، خواه معماها سراب باشند و سری را گرم کنند و خواه گرهی در کار باشند و گشودن آنها در عمل سودمند افتد یا فراتر از این دو، پردهای پرراز و حقیقی باشند که با گشودنشان، موجب بصیرت و وسعتی در آدمی شود. به این معنا، همه متفکرند و اگر قومی به سبب نداشتن تفکر مورد نکوهش قرارگرفتهاند، نه به سبب نداشتن تفکر که به دلیل نداشتن تفکری معین نکوهیده شدهاند بنابراین، هرگاه امر به تفکری معین شود، درواقع تعقل است و میتوان گفت: هر تعقلی، تفکر است، ولی هر تفکری، تعقل نیست ( همان ۲۰۰).
دلبستگی یکی از ویژگیهای شگفتآور و مهم آدمی، دلبستگی است که در قرآن از آن به حب و در فرهنگ عرفا از آن به عشق یادشده است. دلبستگی یکی از اعجابانگیزترین خصایص انسان است. این ویژگی میتواند آدمی را آمادهی هر کار و هر حال و وضعی گرداند. ابراز یا منع محبت برای امر استوارشده است. بر اساس این نکته در تربیت، خواه در برانگیختن بر انجام پارهای از اعمال یا بر ترک پارهای از آنها، باید از قدرت ناشی از پیوند محبتآمیز بهره جست (همان، ۲۳۶)
بر اساس این برداشت، در سورهی لقمان به مواردی برمیخوریم که لقان حکیم، بهمنظور تربیت فرزندش، از دلبستگی که میان آنان برقرار است، بهره میگیرد و موارد تربیتی خود را به وی یادآوری میکند. ترکیبی که نشاندهندهی این دلبستگی است، عبارت یا بنی است. بار این معنایی این عبارت، حاکی از محبت و عشقورزی به فرزند میباشد، زیرا که مترجمان به این قسمت را به عنوانهایی همچون ای پسرک من، ای فرزند کوچک من و ای پسرم عزیزم ترجمه کردهاند. این عبارت سه بار در این سوره از جانب لقمان حکیم کاررفته و پسازآن خطابها، موعظههای خود را به وی سفارش نموده است.
گذری بر تاریخ نشان میدهد که از زمان انسانهای نخستین تاکنون، افراد درصدد پاسخ به این نیاز درونی خود بودهاند. وجود الهههای مختلف در بین مردمان باستان تا اعتقاد به وجود خدای یگانه همگی نظر به این حس درونی دارد و اگرچه هیچگاه به این میل درونی پاسخی درست داده نشده است، ولی پیامبران، همواره، درصدد بودند تا این میل درونی را به جادهی اصیل و صحیح هدایت نمایند.
تربیت سیاسی و پایداری اجتماعی
یکی از مفاهیم مهمی که عامل بسیاری از موفقیتها در زندگی اجتماعی است، استقامت و پایداری میباشد، در برابر مصائبی که به انسانها میرسد، با استقامت وشکیبائی را پیشه میکنند مانند درخت تنومند که در هر گردبادی در هیچ فصل از ریشه برکنده نتوانند. در امور تبلیغ آموزههای اسلام سیاسی و اجرای فریضهایهای اجتماعی و فردی انسان باید پایدار و نا ترس باشند تا بهغایت جمعی دستیاباند، قطعاً که انسانها در زندگی اجتماعی و فردی با هزاران مانع مانند تلخیها، نیشخند رسانههای مستکبرین، بام باران اطلاعات و ناچیز جلوه دادنی تاریخ و تمدن بزرگ اسلام و... برخورد میکند این پیش آمدها حتمی است همچنان که سیاستها بزرگ شیطانی انجام میدهند باید استقامت و پایداری پیشه کند حتی کوچکترین ضعف را در خود احساس نکند.
اگر کسی در برابر شداید و سختیها صبر و استقامت نداشته باشد، در زندگی موفق نخواهد شد. بهخوبی پیداست که در همهی کارهای اجتماعی، بهویژه امربهمعروف ونهی از منکر، مشکلات فراوانی وجود دارد و همه، افراد، بهویژه افراد سلطهجو و خودخواه، بهآسانی تسلیم نمیشوند و حتی ممکن است در پی آزار و اذیت آمران به معروف و ناهیان از منکر نیز برآیند که بدون صبر، استقامت و شکیبایی، هیچگاه نمیتوان بر این مشکلات پیروز شد و به اهداف مهم دستیافت.
استقامت و پایدار، یکی از اساسیترین مسائل تربیت به شمار میرود و در حقیقت، پایه و اساس تمام صفات نیک و تربیت میباشد. اگر انسان استقامت نداشته باشد و نتواند زحمات و مشقات را در زندگی تحمل کند، نمیتواند به مراحل عالی زندگی نائل شود. پس، صبر و پایه و اساس هر کمال و آرمان است که مغز انسان در خود میپروراند. افرادی که استقامت ندارند و بسیار زود در برابر حوادث سخت تسلیم میشود، نمیتواند در زندگی اجتماعی موفق شود.
نتیجهگیری
تربیت سیاسی ایجادکننده زمینههای رفع موانع و استفاده از عوامل و شیوهای مؤثر در پرورش و شکوفایی استعدادهای فطرت بشری در بازسازی جامعه است و ایجاد و هماهنگی میان استعدادهای گوناگون بشر درزمینهی فرهنگی و اجتماعی که نیاز به یک نظام فکری بنام سیاست دارند. لذا تربیت سیاسی مانند تعلیم و تربیت یکروند تدریجی و مستمر بااراده آزاد و فعال که برگرفته از فرد و محیط (شرایط) میباشند؛ بنابراین باید گفت که تربیت سیاسی یعنی پرورش و شکوفاسازی استعدادهایی فرد در درونی حکومت و جامعه میباشد، فرد سیاستمدار باید از روابط سیاسی و پیچیدگی نظام و سیاست مدرن در درونشبکهای وسیع حکومت باخبر بوده، آگاهانه و فعالانه با آموزههای تربیت الهی عمل نماید و تحت هیچ عنوان حاضر نشود به محور قدرت که در زمینههای سیاست غیر الهی باشد قدم بگذارد؛ که عواقبت شان به نابودی طبیعت و مرگ دستهجمعی بشر توسط بشر، مانند قدرتهای شیطانی میانجاممت. انسان امروزی ناگزیرند برای تربیت همهجانبه اجتماع و فرزند خود به فرهنگ شکوفایی قرآنی رو بیاورد.
انسانها هستی پررمزوراز دنیای قدیم را تا حدی حل کردهاند، با آن همنوا و همساز شده است به دنیای بی رمز و راز تبدیل کرده است. رها شدن انسانها از دامهای بغرنج سیاست شیطانی در امان نبوده و برای همیشه مورد حجمه قرارگرفته لذا بهتر است که این تربیت سیاسی در دورنی خانواده و اجتماع نهادینه شود تا جلوی هجمههای سیاستها شیطانی را بهراحتی بگیرد و نقشهها آنها را تا حد نقش زمین کنند که اجرایی این طرح جز به وجود آمدن آگاهی سیاسی در ممکن غیرممکن به نظر میرسند.
منابع و مآخذ
*. قرآن کریم
*. نهجالبلاغه
- ابوطالبی، مهدی (۱۳۸۶)، تربیت دینی از دیدگاه امام علی، ج دوم، قم انتشارات موسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی
- اعرافی، علیرضا و همکاران (۱۳۷۷)، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، چ اول، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
- امیل، دور کیم (۱۳۷۶)، تربیت و جامعهشناسی، ترجمهی علیمحمد کاردان، تهران انتشارات دانشگاه تهران.
- امینی، ابراهیم (۱۳۷۹)، اسلام و تعلیم و تربیت، چ ۵، تهران، انتشارات سازمان انجمن اولیا و مربیان.
- باقری آستانی، حسین (۱۳۸۱)، تعلیم و تربیت اسلامی، چ نخست، نشر مهر ساجده.
- باقری، خسرو، (۱۳۸۲)، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، انتشارات مدرسه.
- بانکی پور، فردو، (۱۳۸۲)، تعلیم و تربیت از دیدگاه مقام معظم رهبری، تربیت اسلامی وزارت آموزشوپرورش، ج ۱ تهران انتشارات.
- تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (ره)۱۳۷۸)، تبیان دفتر هجدهم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- جان الیاس (۱۳۸۵)، فلسفه تعلیم و تربیت، ترجمه عبدالرضا ضرابی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم.
- جعفری، محمدتقی، (۱۳۶۹)، حکمت اصول سیاسی اسلام، قم بنیاد نهجالبلاغه.
- رفیعی، بهروز، (۱۴۱۳ ق)، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، قم، ناشر پژوهشکدهی حوزه علمیهی قم.
- حاجی دهآبادی، محمد حسن، (۱۳۷۷)، در آمدی بر نظام تربیتی اسلام، دفتر تحقیقات و تدوین متون درسی مرکز جهان علوم اسلامی.
- دهخدا، علیاکبر، (۱۳۷۲)، لغتنامه، تهران، مؤسسهی انتشارات دانشگاه تهران.
- راغب، اصفهانی،(بی تا)، معجم مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالسیاسیه.
- طباطبایی، سید محمدحسین، (۱۳۷۴)، تفسیر المیزان، ترجمهی سید محمدباقری موسوی همدان قم، دفتر انتشارات اسلامی.
- عالم، عبدالرحمن، (۱۳۷۶)، بنیادهای علم سیاست، تهران، نشرنی.
- عمید، حسن، (۱۳۶۹)، فرهنگ، تهران، امیرکبیر.
- مطهری، مرتضی، (۱۳۸۱)، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، انتشارات الزهرا.
- معین، محمد، (۱۳۶۰)، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر.
- مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۷۴)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
..شماره تلفن ۰۹۳۰۷۹۳۲۲۰۱ hussainakbari802@gmail.com. ایمیل آدرس: حسین اکبری دانشجوی دانشگاه بینالمللی اهلبیت[1]